کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : ناصر شهریاری     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : چهارپاره    

مثل او در زمین نـبـاشـد کس            بر عـلـی همنـشین نباشد کس

محرم مرتضی پس از زهـرا            همچو ام الـبـنـیـن نـباشـد کس


***********************

ادبـش بــی مــثــال در دنــیــا            عـشـق او بی نـظـیر بر مولا

در میـان زنـان شـهـر، او هم            گـشته مقـبول حضرت زهـرا

***********************

اوسـت دلـدار سـاقــی کـوثــر            دامـنـش مـاه هـاشـمـی پـرور

گر چه گـفته منم کـنـیـز عـلی            اوست زهـرای دیگـر حـیـدر

***********************

چـقـدر نــالـه اش شــرر دارد            چــقــدر آه در جـــگـــر دارد

مادری که به جای جای دلش            داغ یـک کــربـلا پـسـر دارد

***********************

پـسـرانـی هـمـه امـام شـنـاس            همگی با ادب، پر از احساس

بیـن آنها یکـی شده چون مـاه            کـه بـود سـاقـی حـرم عـبـاس

***********************

گـفت روز وداع که: عـبـاسـم            خوش قـد و قـامـتـم، گل یاسم

نـکـنـد بی حـسـیـن بـرگـردی            من به جـان حسیـن حـسـاسـم

***********************

می روی کـربـلا ابـوالـفـضلـم            غـرق شـور و نوا ابوالـفضلم

نـزد زهــرا و مـرتـضی آنجا            روسـپـیـدم نـمـا ابـوالـفـضـلـم

***********************

روضه اش بوی فـاطمـه دارد            هق هق و گریه، همهمه دارد

هـر کـه گـریـد برای ام بنیـن            روزی از شـاه عـلـقـمـه دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، ههمانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

محرم مرتضی پس از زهـرا            غـیـر ام الـبـنـیـن نـبـاشـد کس

در میـان زنـان شـهـر، فـقـط            اوست مقبول حضرت زهـرا

زبانحال حضرت ام البنین با حضرت عباس

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

ای که از عـشـق عـلـی پـیـرو الله شدی            مطمئن باش که بی فـاطمه گمراه شدی

نـوکـر شیـرخـدا باش و ببـین شاه شدی            خوش بحـال تو اگر عابر این راه شدی


شـعـر من در پـیِ خود دیـدۀ تـر می جـوید

گـوش کـن ام بـنـیـن با پـسـرش مـی گـویـد:

بـازوانـت چـقــدر مـثـل پــدر می مـانـد            روی نـورانـی تـو مـثـل قـمـر می مـاند

لعل لبهای تو شیرین چو شکر می ماند            صورتت کعبه و خالت چو حجر می ماند

وارث غـیـرت مــولای زمـیـنــی پــســرم

ســـنـــد مــــادری اُمّ بــنــیــنــی پـــســـرم

ایـنـقـدر آه نـکـش نـالـه نزن گریه نکن            هرچه دیدی الم و درد و محن گریه نکن

با زمین خوردن و افتادن من گریه نکن            حـداقـل جـلـوی چـشـم حسن گریه نکن

چونکه در کـودکی ازدست کسی رنـجـیده

وســط کـــوچــه ای افــتــادن مـــادر دیــده

قـسـمـتـم شد در این خـانه کنیزی پسرم            با کـنـیـزیست رسیدم به عـزیزی پسرم

من نـبـودم قـدحـی اشک نریـزی پسرم            گوش واکن که بگویم به تو چیزی پسرم

بــنــگــر تـاب و قــرار دل بــی تــابـت را

این حسیـن است بـبـین صورت اربابت را

این کبوتر همه جا بر پَر خود حساس است            نوکرش باش که بر نوکر خود حساس است

پسر فاطمه بر خواهر خود حساس است            بیشتر از همه بر مادر خود حساس است

پیش او شـانـه به مـویت نـزدم گـریـه نکن

یا اگـر بـوسـه به رویـت نـزدم گـریـه نکن

بیـن این مـردم بـد ذات هـوادارش باش            سپرش باش و نگهبان و نگهدارش باش

توامان نامه نگیر از کسی و یارش باش            علمش را که به تو داد عـلمدارش باش

سـعـی کن با همه نـیـروت عـلـم را بـردار

غــیـرت مـادری ات را به تـمـاشـا بـگـذار

کـربـلا می روی و مـونـس آنها هـستی            یک تـنـه ارتـش بـا غـیـرت آقـا هـستی

گوش کن تو سپر عتـرت زهـرا هستی            پس رکـاب قـدم زیـنـب کـبـری هـستـی

حـرفـم این است که هـمـواره مؤدب باشی

بـیـشـتـر دور و بـرحـضـرت زینب بـاشی

میشوی یک تنه سرلشگر و سقای حرم            مـیـشـوی مـایـۀ آرامـش دل های حــرم

پـسـرم شـاهـرگـت را بـده در پای حرم            نـگـذاری کـه بـیـایـنـد تـمـاشـای حــرم

نـگـذاری کـه غـمـی قـسـمـت زیـنـب باشد

یـا که چـشـمـی به قـد و قـامت زینـب باشد

کـودکـان تشنـه که باشند خودت سقـایی            تشنه باشد علی اصـغـر بشود غـوغایی

مـایـۀ راحــتــی و دلـخـوشـی آنـهــایـی            مـطـمـئـنـد که با مـشـکِ پُـری مـی آیی

گرچه از سوزعطش پیکر تو غرق تب است

قطره ای آب نخور اصغرشان تشنه لب است

مشک بردار که خشکیدن لبها حتمی ست            عجله کن تو که پـاییدن دریا حتمی ست

مـوقـع آمدنت حـمـلـۀ اعـدا حـتـمی ست            تیـربـارن شدن جسم تو آنجا حتمی ست

جـای بـاران پـسـرم تـیـر سـویت می ریزد

مشـک اگـر پـاره شـود آبـرویت می ریـزد

ماه دنیـایی و مهـتاب به تو وابسته ست            ساقی خـیمه ای و آب به تو وابسته ست

دل دُردانـه بـی تـاب به تو وابـستـه ست            تو علمداری و ارباب به تو وابسته ست

تو که بر خـاک بیافتی سپـرش می شـکـنـد

عـلـم تـو که بـیـافـتـد کـمـرش مـی شـکـنـد

گرچه از لشگر بی شـرم بلا می بـیـنی            در سیـاهـی زمین نـور خـدا می بـیـنـی

گرچه از نیـزه و شمشیر جـفـا می بینی            در عوض گل پسرم فاطمه را می بینی

پـسـرم از مـن دلـخـسـتـه سـلامـی بـرسان

جای من چـادر خـاکـی شده اش را بتـکـان

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، ههمانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پیش این غـمـزده باید که رعـایت بکنم            پیش او از تو نبـایـد که حـمـایت بکـنـم

پیش او کم به تو شـاید که محـبّت بکـنم            گــر نشد در بر او بـوسه نـثـارت بکنم

نـشـو دلگـیـر از این قـصـه نکن مـأیـوسـم

در عوض نیـمه شب انقدر تو را می بوسم

موضوع تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است لذا بیت زیر تغییر داده شد

مـوقـع آمدنت حـمـلـۀ اعـدا حـتـمی ست            تیـربـارن شدن چشم تو آنجا حتمی ست

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

خانمی که تا خود خورشید قامت داشته            در رشادت با ابالـفضلش رقابت داشته

مادر باب الحوائج بوده و با این حساب            دامن او را گرفته هر که حاجت داشته


میرسد از والـدین اخلاق فرزندان ولی            این زن از اول به فرزندش شباهت داشته

اول از عباس او اذن حـرم را خواسته            هر کسی در کربلا قصد زیارت داشته

با کلام نافذش در روضه ها حاضر شده            در زمین کـربـلا هر چند غـیبت داشته

تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژه ها            صحبتش با ابـروی عباس نسبت داشته

فـاطـمـیـه رفـتـه و آمــادۀ رفـتـن شــده            بسکه بر زهرای مرضیه محبت داشته

بعد زهـرا آمده پس بعد زهـرا می رود            اینچـنـیـن در مکـتب مولا ولایت داشته

دانـه پـاشـیـده بـرای کـفــتـران قـبـر او            در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته

تا ابـد شـرمنـدۀ عبـاس شد چون قبر او            بیشتر از قـبر فـرزندش مساحت داشته

: امتیاز

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : توسل وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

عـيـد جـديـدی آمـد و آغـاز سـالـي‌سـت           آقای من! اين بار هم جای تو خالي‌ست

وقتی که لب مي‌خندد و دل غرق آه است           يعنی که بی تو عـيـدهای ما خـيـالي‌ست


ما غـائـبـيم از محضرت که روسيـاهيم           آثـار با خـورشيـد پـيـوستـن زلالـي‌ست

ـ در حلقۀ زلفت گـرفتارم ـ دروغ است           هر چه که مي‌بـيـنم گـرفتاری مالي‌ست

چشمان تو از غصه های ما پر از اشک           اوقـات ما از يـاد تو امـا چه خـالـي‌ست

مـاهِ رُخَـت را در شب گـيـسو مپـوشان           در شام هجران بي‌گمان صبح وصالي‌ست

دل های بيدار و... جهـانی چشم در راه           در انتـظارت جمعـه های ما سـؤالي‌ست

بحـرين و غـزّه لالـه لاله، نـدبـه خوانند           دنـيـا اسـيـر دست قـومـی لا ابـالـي‌ست

پـايـان کـار ظـالـمان با ذوالـفـقـار است           برگرد با تو شـوکت مـولی الموالي‌ست

: امتیاز

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو

شاعر : ناشناس نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است           گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است

لحـظـه ها در تـپـش تـاب و تـب آمدنش           آسمان چشم به هراه قدمش هر روز است


ای خدا کـاش شود سال نوأم عیـد فرج           که نگاهم نگـران منتظـر آن روز است

*************************

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می‌باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

نشاط عید هم از دوریت غم انگیز است           بیا که اگر تو نـبـاشی بهار پـائـیز است

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه در سال نو

شاعر : ناشناس نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : دوبیتی

هر راه به جـز راه تو کـج خواهـد بود           بـی لطف تو آسـمـان فـلـج خـواهـد بود

مـا مـنـتـظـران اگـر بـخـواهـیــم هـمـه           امـسـال هـمـان سـال فـرج خواهـد بود


***************

روزها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد           سالمان با صوت حوّل حالـنا تحویل شد

باز هم بر ما به خاک افتادگان درگهت           صبح غمگینی بدون حضرتت تحمیل شد

***************

گـلـهـا هـمـه با اذن تو بر خـواسـتـه اند           از بـهـر ظـهـور تـو خـود آراسـتـه انـد

مـردم هــمه در لـحـظـۀ تـحـویـل؛ اول           بی شک فـرج تـو از خـدا خـواسـتـه اند

***************

ای کـاش در امـر فـرج تـعـجـیـل گردد           سـال فـرج بـر لـحـظـه ای تبـدیل گردد

مــولای عــالــم مـهـدی زهــرا بـیـایـد           تا در کـنـارش سـال مـا تـحـویـل گردد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مـــردم هـــمــه در لـحـظــۀ تــحــویــل           بی شک اول فرج تو از خدا خواسته اند

مناجات با امام زمان عج الله فرجه در سال نو

شاعر : عبدالحسین مخلص آبادی نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : غزل

قـلبـم چو کویر و چـشـم هایم دریاست            یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست

ای کـاش کـنـار هـفـت سـیــنـم بـودی            این سـفـرۀ مـا بـدون تو بی معـنـاست


امــســال بـیــا مــنــتــقــم آل عـــلـــی            امـسـال بـه نـام مـادر تـو زهــراسـت

امـسـال سـر سـفـرۀ زهــرا هـسـتـیــم            سالی که نکوست از بهارش پیداست"

امـروز بـرای مـادرت خـیـمـه زدی؟            ای وای امــام بـی نــشـانـم تـنـهـاسـت

فـردا بـه کــدام رو به رویـت نـگـرم؟            فردا که حساب حشر هم دست شماست

امـسـال بـیــا بــرای مـا گـریـه نـکـن            تو گـریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : عبدالحسین مخلص آبادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قرار من چه کسی بعد تو قـرار علیست            پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست؟

تو جـسم و جان منی بین قـبـر خوابیدی            و این مـزار، مزار تو نه؛ مـزار علیست


دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط            کمی هم از عرق روی شرمسار علیست

تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند            عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست

پس ازتو آنچه سپید است گیسوی حسن است            پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست

غـذای دیـشـبـمـان دستـپـخت زینب بود            چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست

دری که سوخته، دارد هنوز می سـوزد            چرا که مستمع روضه های یار علیست

منم که ماندم و لبخند و طعنۀ یک شهر            وگـرنه خـانـۀ تو نزد کـردگار عـلیست

: امتیاز

تغسیل و تدفین حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مهرداد توماری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای داغ عشق بر جگـر خـون فشان تو            وی لالـه زار زخــم، تـن ارغـوان تـو

ای آخــریـن بـهـانـۀ شــادابـی عــلــی!            در اول بــهـــار رسـیـــده خــزان تــو


ای مـاه روشـن شـب قـدر من، آفـتاب            پنـهـان شـده ست در نـظـر مهربان تو

در آزمـون عـشق عـلی صبر می کنی            اما چـه سـخـت مـیـگـذرد امـتـحـان تو

با ضعف شانه بر سر دردانه می کشی!           ای مـن فــدای خـسـتـگـی بــازوان تـو

دیدم زمان غسل تو، دریای سرخ من!            در خـون نشسته بود کران تا کران تو

پنهـان شدی که حـافـظـۀ چند قرن بعد            از نـالـه های خـاک بـگـیـرد نـشان تو

: امتیاز

تشییع و تدفین حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آه از خـونـاب دل چشم عـلی نمناک شد           قلب هستی زین مصیبت پاره شدصدچاک شد

ریخت ازچشم فلک، باران اشک جبرئیل           تا ز داغ فـاطـمـه قلب عـلی غمناک شد


ناله زد آن شب تراب از ناله های بوتراب           شـعـله ور از آتش غـم سینۀ افـلاک شد

نیمه شب دور و نهان از دیدۀ اهـریمنان           خاتمی درپیش چشمان سلیمان خاک شد

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : محسن مهدوی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ناگـفـتـنـی سـت درد دل مــرتـضـای تـو            در خانه ام ببین كه چه خالیست جای تو

هر شب به جای آب و غذا غصه میخورم            یادش به خیر بر سر سفـره غذای تو...


صبر زیـاد و عـمـر كمی می كـنم طلب            پـایـان هـر نـمـاز خـودم از خــدای تـو

بی اخـتـیـار فـاطـمـه جـان گـریه میكنم            از گـریـه های نـیـمـه شب بچـه های تو

زهرا درست از شب دفنت به این طرف            هر شب حـسن گـرفـتـه بـهـانه برای تو

با گریه اش حسین هم از خواب می پرد            تـازه شـروع میـشـود از نـو عـزای تـو

بــاور نمـی كـنند كه از خـانـه رفـتـه ای            احـسـاس می كـنـنـد می آیـد صـدای تـو

در پـیـش بچـه های تو شـرمنده تر شدم            وقـتـی نـشد كه خـتـم بـگـیـرم بـرای تو

امـروز مـدفـن تـو غـریـبـانـه مـانـده تـا            از یــاد شـیـعـیـان نــرود مـاجــرای تـو

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : سیده تکتم حسینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بی نگاهت؛ بی نگاهت؛ مُرده بودم بارها           ای كه چشمانت گره وا میكنند از كارها

مهر تو جاری شده در سینۀ دریا و رود           دور دستاس تو می چرخند گندمزارها...


بازهم چیزی به جز نان ونمك در خانه نیست           با تو شیـرین است اما سفـرۀ افـطارها...

باغ غمگین است، لبخندی بزن تا بشكفند           یاس ها، آلاله ها، گل پونه ها، گـل نـارها

برگ های نازكت را مرهمی جز زخم نیست           دورت ای گل، سر بر آوردند از بس خارها

بعد تو دارد مدینه غربتی بی حد و مرز           خانه های شهر؛ درها؛ كوچه ها؛ دیوارها

نخل های بی شماری نیمه شب ها دیده اند           سر به چاه درد برده كوه صبری، بارها

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : مرحوم حاج نادعلی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

سـوخـتـم ز آتش داغ تـو نـدانـم چه کـنم           شـرر افـتـاده به غـمـخانـۀ جانم چه کنم

بعد تو بیکس و بی یـاور و تنـهـا شده ام           رفته از دست برون تاب و توانم چه کنم


روز بر روز تو می نالم و شب بر شب تو           برده طاقت ز کـفـم اشک روانم چه کنم

مانده ام با که بگـویم که چـه آمد بـسـرم           عـقـدۀ دل شـده این راز نـهـانـم چه کنم

آن نـشـانی که تو بر سینه زدی از امت           بردی ای دوست ندادی تو نشانم چه کنم

زندگی مشکل و در سینه نفس تنگ شده           عاجز از گفتن آن مـانـده زبـانم چه کنم

آب از دیدۀ خونبار به بارم شب و روز           که شدی کشته تو ای تازه جوانم چه کنم

رفـتـی آخـر ز بـرم یـار ستـمـدیـدۀ مـن           همه شب تا به سحر اشک فشانم چه کنم

"کربلایی " به عزای تو بگفتا به فغـان           مانده است از غم تو نطق و بیانم چه کنم

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : محسن درویش نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

منم شمعی که از جان دادن پروانه میلرزد           به روی گونه هایم اشک، دانه دانه میلرزد

از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد           دل ویـرانـه ام از دیـدن بیـگـانه میلرزد


چرا ازمن حسن حرف دلش را میکند پنهان           چه بغضی در گلو دارد که بی تابانه میلرزد

حسینم روضۀ دیوار و در هر لحظه میخواند           زمین و آسمان همراه این دردانه میلرزد

پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد           ببین با آه طفلان تو دارد شـانه میـلرزد

چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو           صدای در که می آید تـمام خانه میلرزد

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا

شاعر : وحید قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

همسایه ها به مجـلس خـتـمـت نیـامـدند            من بودم و همین دو سه تا بچه های تو

خیلی به مجـتبای تو بر خورد فـاطـمـه            فـامـیـل کـم گـذاشـت بـرای عــزای تـو


جـای تـمـام شـهـر خودم گـریه می کنم            ازبس که خالیست در این خانه جای تو

زهـرا مرا ببخش، که نگـذاشت غـربتم            یک خـتـم بـا شـکـوه بـگـیـرم بـرای تو

از دست گریه های تو، راحت شد این محل            شـکـوه نـمی کـنند به من از صـدای تو

: امتیاز

مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد پرچمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مسمط

مـنـبـر تـوحیـد ذاتا وامـدار فاطمه است           حامل وحی است و وحی از آبشار فاطمه است

هم نبوت هم امامت در مدار فاطمه است           بهترین اوصاف رب در انحصار فاطمه است


لافـتی تصدیـق الا ذوالـفـقـار فـاطـمه است

تا نوشتیم از خدا آیات كـوثر جلوه كرد           نام زهـــرا آمد و الله اکـبــر جلـوه کرد

عصمت زهرا شب قدر پیمبر جلوه کرد           گاه دختر جلوه کرد و گاه مادر جلوه کرد

نور خاتم جلوه ای از شاهکار فاطمه است

شهپر جبریل با رخصت از این در، شد بلند           خاکبوسی کرد فضه، عاقبت زر، شد بلند

تا به پای حضرت صدیقه با سر شد بلند           رتبـۀ ایـمـان سلمـان صد برابر شد بلند

این مـقـام ویـژۀ خـدمـتـگذار فـاطـمه است

هست زهرا "قاب قوسینِ "مصلای علی           جانماز فاطمه است عرش معلای عـلی

این علیِ فاطمه است و اوست، زهرای علی           روی گـردنبـنـد زهـرا نام زیبای عـلـی

روی سربند علی نقش و نگار فاطمه است

دین، بدون فاطمه نوعی لطیفه سازی است           از تن سرزندۀ اسلام "جیفه سازی" است

ننگ بر فکری که دنبال خلیفه سازی است           رهبری با شیوۀ شورا سقیفه سازی است

رهـبـر زهـرایـی ما افـتخار فـاطـمـه است

درد ما این است دین بازیچه تزویر شد           واژۀ تـکـلـیـف، ذبــحِ واژۀ تـدبـیــر شد

دیدی آخـر غـفـلـت بسیار دامن گیر شد           آی حزب الله بـرخـیـزیـد، آقـا پـیـر شـد

تحت فرمان ولی بودن شعـار فـاطمه است

خسته ایم از زُهد تو خالیِ دنیا دوست ها           خسته ایم از طرز اسلام اروپا دوست ها

وای از لبخند استکبار دون، با دوست ها           از خطاب تندرو گفتن، به آقا دوست ها

این میانه رو شدن ها انکـسار فاطمه است

لشکـر اسلام در خـیـبـر، تـوکُـل بایدت           سوریه، لبنان، یمن، دست توسُل بایدت

اربعـینی در ریاضت ها تکـامُل  بایدت           تا چهـل ساله شدن قدری تحـمُّـل بایدت

اربـعـیـن انـقـلاب ما بـهـار فـاطـمـه اسـت

رفت زهرا پشت در، دربا شتاب آتش گرفت           در هجـوم تیـرگی ها آفـتاب آتش گرفت

شعله ها بالا که میرفـتند آب آتش گرفت           فاطمه میسوخت اما بوتراب آتش گرفت

این وسط مسمار خونی اشکبار فاطمه است

آتش افـروزان پر پـروانه را انـداخـتـند           عـده ای بـا پـا درِ کـاشـانـه را انداخـتـند

پیش دختر مـادری ریحانه را انداخـتـند           پیش مـادر نیز مرد خانه را انـداخـتـنـد

مرتضی با دست بسته بیقرار فاطمه است

عـاقـبـت تـابـوت تـشـیـیع بدن آماده شد           فـاطـمـه کم کم برای پَـر زدن آماده شد

زیـنـبـش با دیـدن آن سه کـفن آماده شد           عاقبت هرطور بود این پیرهن آماده شد

کـربـلا دعوا سر این یـادگار فـاطمه است

می رسد بالای گودال و زمان می ایستد           مادرش می آید و نبض جهـان می ایستد

خواهرش بالای تل سینه زنان می ایستد           شمر دون بر روى جسمی نیمه جان می ایستد

ناله ای می آید آهِ غـصه دار فـاطـمـه است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

خواهرش بالای تل سینه زنان می ایستد           شمر بر روى جسمی نیمه جان می ایستد

مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : ناصر شهریاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ای هـمـه عـالم امکان به فدایت، مادر          عالمی ریزه خور خوان عطایت، مادر

کـیـستی تو که خـداونـد جـهـان آورده          سورۀ کـوثـر خود را ز برایت، مـادر


تو که هستی که نبی با همۀ قرب مقام          بـارهـا گفته که جـانـم به فدایت، مادر

ای که از فهم فراتر بود اوصاف شما          عقل مانده ست به توصیف و ثنایت، مادر

پایش از عـرش فراتر برسد آنکس که          نـوکـری کرده و افتاده به پایت، مادر

هر کسی مهر علی داشت و اولاد علی          گـشـتـه او شـامل آیـات دعـایت، مـادر

بی حرم خواندن تو ظاهر امر است ولی          هست عالم همه جا صحن و سرایت، مادر

از نـوک میخ در سوختـۀ خـانۀ وحـی          می چکد خون تو در راه ولایت، مادر

با دعای تو همه خلق حـسیـنی شده اند          جان به قـربان غـم کـربـبـلایت، مـادر

همـۀ ارض و سـمـاوات بهـم می ریزد          تا ز گـودال رسد سـوز صدایت، مادر

: امتیاز

زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا

شاعر : نوید اطاعتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

اشـک من است نـم نـم بـاران بی کسی            بغض گـلـو است آیت پـنهـان بی کسی

باید که از مـدیـنـه به جـایـی دگر رویم            زهـرا، مـدینه هم شده زنـدان بی کسی


یک عـمـر میـزبـان دل بی کسـان شدم            حـالا بـبـین عـلـی شده مهمان بی کسی

پرسیدی از چه زانوی خود را بغل کنم؟            این است چون نـشـانه دوران بی کسی

این روزها مغـیـره شده خـار چشم من            جز صبر نیست چاره و درمان بی کسی

لـبـخـنـد تو بـرای دل خـسـتـۀ من است            چون آب، روی آتش سـوزان بی کسی

ای کاش اجـل سراغ مرا هم گرفته بود            مرگ است، بی تو فاطمه پایان بی کسی

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با دخترش

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دخـتـرم، ارثـیـۀ غـربـت مـادر مـال تو            پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو

داغ من مال علی، داغ علی هم مال من            حسنـیـن و غـم این دو تا برادر مال تو


خطبه خوانی، توی مسجد مدینه مال من            خطبه خواندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو

خـندۀ همسایه ها، تو راه کوچه مال من            صدای هـلهلـه و خـنـدۀ لـشـگـر مال تو

این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبی            زیـنـبـم، پـیـرهن حسین بی سر مال تو

قصـۀ میـخ در و کـشتن محسن مال من            غصۀ سه شعبه و حنجر اصغر مال تو

بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من            بـوسـه هـای لب گـودال بـرادر مـال تو

زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من            یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو

قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو            دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مدح زهرا را همین جمله کفایت می کند           چـادرش حتی یهودی را هدایت می کند

ظاهرا روی زمین آمد و الا بین عرش           تکیه بر کرسی زده بر ما حکومت می کند


نور زهـرا ابتـدائا خلق عالم کرده است           عاقبت هم نور او روزی قیامت می کند

انبیا هر یک گروهی را شفاعت می کند           انبیا را یک به یک زهرا شفاعت می کند

گفت پیغمبر که زهرا پارۀ جان من است           این روایت بر همه اتـمام حجت می کند

محو نـورانیت او می شود هـفت آسمان           ساعتی که بین محرابش عبادت می کند

روزه می گیرد سه روز اما طعام خانه را           بین مسکین و یتیم و بنده قسمت می کند

ظاهرا نـان می دهد دست گـدا و بـاطنـا           سائلش را فاطمه صاحبْ کرامت می کند

چشم هایش نه همین خاک به روی چادرش           خلقِ صدها مجتـهد مانند بهجـت می کند

پای حـیدر که وسط باشد هزینه می دهد           هرچه دارد فاطمه خرج ولایت می کند

ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است           بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند

ضربه ای خورد و سرش بدجور بر دیوار خورد           تنگیِ کوچه بر این صحبت دلالت می کند

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع همراهی امام حسن در فاجعه جسارت عمر به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و بازپس گیری قبالۀ فدک در هیچ یک از منابع معتبر ما نیامده است؛ در این خصوص دو روایت وجود دارد اولین روایت که تمامی منابع دسته اول تاریخی آن را مطرح کرده‌اند جسارت عمر در جلوگیری از اعطای قبالۀ فدک در همان مجلس و نزد ابوبکر است و دومین روایت که شیخ مفید در کتاب الأختصاص آن را مطرح میکند جسارت عمر در کوچه و در هنگام بازگشت حضرت به خانه است که در این روایت هم هیچ اشاره‌ای به همراهی امام مجتبی با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نشده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ماجرای کوچه و مادر بیانش مشکل است           بغض پنهانِ حسن آن را روایت می کند

مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : حبیب چایچیان (حسان) نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن فعولن قالب شعر : ترکیب بند

ای زیـنـت آســمـان هـسـتــی            ای عمر جهان و جـانِ هستی

ای نوگل جان فدای عـصـمت            ای رونــق بـوسـتـان هـسـتـی


ای آیــنـــۀ جـــمــال یـــزدان            ای دُرّ گــرانِ کــانِ هـسـتــی

ای قـبـلـۀ حـق نـمای تـوحـیـد            ای قــائـمــۀ جـهـان هـسـتــی

ای جـان گـران بـهـای احـمـد            ای هـسـتـی کــاروان هـستـی

ای صبح امیـد تـیـره بـخـتـان            ای مــادر مـهـربـان هـسـتــی

ای چـشـمـۀ فـیـض بی نهایت

پــیـــونــد نــبـــوت و ولایـت

ای جــلــوۀ آیــه هـای قــرآن            ای چـهــرۀ دلـگـشـای قــرآن

زد بـوسه به دست تو محـمـد            زیرا که تـویـی لـقـای قــرآن

لبـخد تو آیـتـی است از نــور            صوت تو بود صـدای قــرآن

دردانــۀ نــازنــیــن احـــمـــد            آئــیــنــه قـــد نـــمــای قــرآن

ای شاخۀ نــور بـخش طوبـی            ای گـوهـر پُـر بـهـای قــرآن

کردی چو به مصطفی شکایت

لـغـزیـد به چـهـره اشکـهـایت

هر کس که به مهرت آشنا نیست            آگـاه ز رحـمت خــدا نـیـسـت

بی نور تو قلب هاست تاریک            بی مهر تو روح را صفا نیست

هر مـنـظـری از بهشتِ زیـبا            جز نـقـش محـبت شما نیـست

غـیـر از تو که آیـت جـمـالی            هـمـتای عـلی مرتضی نیست

مـانـنـد تو ای مـلـیـکـۀ حُـسن            با قـلب عـلی کس آشنـا نیست

افسوس که دشمـنـت نـدانست            با چون تو گلی ستم روا نیست

برخاست به ناله چون صدایت

عـالـم بـگـریـسـت از بـرایـت

افسوس که حرمتت شکـستـند            افسوس که خاطر تو خستـنـد

افــســوس ره نـفــاق شـد بـاز            افـسـوس کـه بـاب علم بستـند

هـنـگــام دفــاع از حــریـمـت            یک عده به خـانه ها نشـستـند

یک عــده دیـگـر از ره کیـن            بر ضد خــدای عـهد بـسـتـنـد

بـر خـانـۀ تـو هـجـوم بُـردنـد            بــاب حــرم خــدا شـکـسـتـنـد

آداب حـــرم چـگـونـه دانــنـد            آنان که ز حُـب جـاه مـسـتـنـد

آتـش چـو زدنــد بـر سـرایـت

کردی تو خود ازعلی حمایت

ای شـاهــد بــارگــاه اســـرار            ای تـخـت نـشـیـن کـاخ انوار

ای راز حــریـم لـن تــرانــی            ای پـرده نـشیـن؛ جـمال دادار

تـا بـود پــدر، عـزیـز بــودی            در سـایۀ لطف خـیـر الابـرار

افسوس پس از رسـول اکـرم            گستـاخ شـد آن عـدوی مکـار

در خانه وحی، آتش افروخت            بـا دستِ جـمـاعـتی ز اشـرار

شـد مـحـسـن چـنـد مـاهـۀ تـو            مـقـتـول میـان درب و دیـوار

ای وای شـکـست دنـده هایت

ای کاش نمی شد این جنـایت

افـسوس که بس گـنـاه کردیـم            عمری به هـوس تـبـاه کـردیم

در پیش تو جمله شـرمسـاریم            چون نـامه خـود سـیـاه کردیم

بـا ایـن هـمـه روسیـاهـی امـا            مـهــر تـو چـراغ راه کـردیـم

سـوی کـرم تو چـون گـدایـان            با چـشـم طـمـع نگـاه کـردیـم

هرگـز نـشـویم از تو نـومـیـد            هـر چـنـد بـسـی گـنـاه کردیم

زیــرا ز مــودّت حــســیـنـت            جـبـران هـر اشـتـبـاه کـردیـم

ای جـان حـسـان شود فـدایت

بـنـمـای بـه بـنـدگـان عـنـایت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر دارای ایراد محتوایی است زیرا کلمۀ شرمگین بیشتر برای حضرت ذم است تا مدح لذا تغییر داده شد

ای نوگـل شرمگین عـصـمت            ای رونــق بـوسـتـان هـسـتـی